محمدپارسامحمدپارسا، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 10 روز سن داره
فاطمه درسافاطمه درسا، تا این لحظه: 9 سال و 7 ماه و 26 روز سن داره
مهدیارمهدیار، تا این لحظه: 6 سال و 2 ماه و 19 روز سن داره

پرفسور پارسا....

پسرم,,,,,,معنی تمام زندگی,,,,,,

اسفند ۴۰۲

سَ لاااام 🙄😬 خوب امروز ۲۷ اسفند ۱۴۰۲ ساعت دو و نیم نصفه شب 🥲  و طبق معمول من بیدار در حال مریض داری ... دارم فکر میکنم انقدری ک این بچه ها امسال مریض شدن من خودم طی این سی و اندی سال مریض نشدم اما بازم خدا را شاکریم کِ مریضی ها تمام میشوند 🫠🤗 آخرین پستم اوایل ۴۰۱ بود اینم آخرای ۴۰۲ ...خیلی فعالم خداروشکر ... خوب نزدیکه عیده ولی بوی عید نمیاد مثل هر سال ک انقدر ذوق و شوق هفت سین و خرید و سفر داشتم امسال در حالت خنثی ب سر میبرم..ایشالا ک خیره... از بچه ها بگم ک پارسام ششمه  درسام سومه و مهدیارمم پیش دو عکسم دارم اما بعدا میزارم الان آپ نمیشه متاسفانه ب زودی با ی پست پر از عکس برمیگردم😋 فعلا🫡 ...
27 اسفند 1402

۱۴۰۱

س لاااااام و باز هم از آخرین پستم یکسال گذشت خوب بچه های گلم براتون بگم که الان در این تاریخ یعنی ۲۷ فرودین ماه ۱۴۰۱ من در خانه هستم درسا و پارسا ی گلم در مدرسه که الان از بعد عید حضوری شده هستند و مهدیار گلی در خواب بابا جان هم در راه مغازه این روزا مانور کرونا کمتر شده اوضاع کمی بهتره گرچه ما همه چند هفته پیش مریضی سختی گرفتیم ک نمدونم کرونا بود یا چی🥲 خلاصه که برای مهدیار دنبال یه مهد خوب میگردم از اول مهر میره پیش ۱🤗 فعلا برم تا بعد باز بیام 😌
27 فروردين 1401

روزهای آخر قرن و ورود به قرنی جدید

سَ لااااااممممم بعلههههه دیگه آخرین روزهای قرنه داریم هزاره ی ۱۳۰۰ تموم میکنیم و وارد ۱۴۰۰ میشیم شاید با کمی خستگی شاید با کمی دلتنگی شاید با تمام سختی های این دو سال لعنتی که حتی با استرس بتونی عزیزاتو ببینی دلت لک بزنه برای ی دورررهمی مفصل بدون نگرانی از مریضی اونم فقط به خاطر بچه ها .. ولی خب زمان هیچ وقت نمی ایسته تا ما حالمون خوب بشه برای خودش جلو میره پس ما مجبوریم خودمون حال خودمونو خوب کنیم بخندیم حتی زورکی😁 ما باااااید قوی باشیم 💪تا روزای سختم نتونن مارو از پا در بیارن ما برنده ی این روزای سخت هستیم 😊 خلاصههههه ک چون معلوم نیست کی باز پست بزارم سلام میکنم ب سال و قرن جدید🥳🥳 اینم بگم ک مهدیار هنوزززز پمپرز میشی...
16 اسفند 1399

کرونا 😪

سَ لامممم 😊 خوب امروز چهارم مهر ۹۹ این اولین پست سال ۹۹ ک اینجا میزارم امسال ن عید داشتیم ن دیدو بازدید ن سفر  ب رودسر در خانه ماندیم ب امید اینکه تابستون کرونا ضعیف بشه از بین بره اما نشد بازم همونجوری بلکه تعداد فوتی ها بیشتر شاید😔 ب معنای واقعی خسته شدیم از صبح تا شب تو خونه ایم تا سر کوچه با ماسک و الکل و هزار تا ترس و لرز میریم واکسنم ک معلوم نیست اصلا کی بیاد اوضاع احوال همه بهم ریخته..مخصوصا ما مادرایی ک بچه کوچیک داریم... حس میکنم از درون داغونم ...ی حالت وسواس گونه شدید گرفتم .... مدارسم ک مجازین پارسام سومه..درسام پیش دو مهدیارمم ک دو سال و نه ماهس تو بغلمه همیشه دلم میسوزه براشون ما چجور...
4 مهر 1399

سلام سلام همگی سلام 🤗

سلام سلام باورم نمیشه از آخرین باری ک اینجا مطلب گذاشتم ی چیزی حدود دو سال گذشته  مگه داریم مگه میشه ؟ انگاری روی دور تندیم ..چقدر زود میگذره🧐 انگار همین دیروز بود پارسا رو برای اولین بار بغل کردم تو بیمارستان چ حس خوبی چ آرامشی داشتم😇 و بعدش درسا بعدشم مهدیار ...🤤😍   ب عقب ک نگاه میکنم دلم تنگ میشه با همه ی سختیاش دوسشون دارم گاهی وقتا دلم میگیره چقدر دارن زود بزرگ میشن چقدر زمان داره زود میگذره دوس دارم دیگه همین قدی بمونن تا همیشه پیش خودم باشن...   ی خورده خودخواهم؟🤔نمدونم ☹   در هر صورت نمیشه جلوی زمان و حرکت ب سمت جلو رو گرفت 😒 الان دیگه پارسای من ۸ سالشه و کلاس دومه🧑 ...
11 آذر 1398

بدون عنوان

سلام ۱۰/۱۰/۹۶ خانواده ما پنج نفره شد و ی پسر کوچولو به جمع ما اضافه شد و پارسا و درسا صاحب ی برادر شدن به نام مهدیار خدایا شکرت به خاطر همه چی... ️ ️...
9 بهمن 1396