برای بابا سعید...
پدر دستشو گذاشت رو شونه پسرشو ازش پرسید: تو قویتری یا من؟ پسر گفت: من پدر با کمی دلشکستگی دوباره پرسید: تو قویتری با من؟ پسر گفت: من پدر با دلی گرفته به یاد همه زحماتی که کشیده بود دستشواز شونه پسرش برداشت و دو قدم دورتر پرسید: تو قویتری یا من؟ پسر گفت: شما پدر گفت چرا نظرت عوض شد؟!؟!؟! پسر جواب داد: " وقتی دستت رو شونه ام بود فکر میکردم دنیا پشتمه تقدیم به بابا سعید ...
نویسنده :
مامان پارساودرسا
15:51