محمدپارسامحمدپارسا، تا این لحظه: 12 سال و 9 ماه و 22 روز سن داره
فاطمه درسافاطمه درسا، تا این لحظه: 9 سال و 8 ماه و 7 روز سن داره
مهدیارمهدیار، تا این لحظه: 6 سال و 3 ماه سن داره

پرفسور پارسا....

داستان جرا اقا چیپسه غش کرد..

1392/3/29 20:23
531 بازدید
اشتراک گذاری

میوه و هله هوله

 

شب یلدا بود. سبد میوه ها پر شده بود از میوه های رنگارنگ. پرتقال های چاق و چله. سیب های زرد و قرمز، انارهای سرخ و سفید ، لیمو شیرین های نازنازی و هندوانه و ...

بقیه ادامه مطلب.....

 

اما یه دفعه در باز شد و یه سری خوراکی جدید وارد شد. هله هوله هایی مثل شکلات، چیپس، پفک، و...

با رسیدن خوراکی های جدید میوه ها اخم کردند و حسابی ناراحت شدند. آنقدر ناراحت شدند که خیلی زود دعوا راه افتاد. سر و صدای میوه ها و خوراکیها اعصاب همه رو خورد کرد. بالاخره قرار شد همه ساکت باشند و یه نفر یه نفر شروع کنند به حرف زدن تا مهمونا بفهمن کی درست می گه و کی نادرست.

اول از همه یه پرتقال تپل و مپل از جا بلند شد و گفت: جایی که ما هستیم نباید این هله هوله ها باشن . ما با هم دوست نیستیم. یا جای ماست یا جای اینا !

چیپس فلفلی اخماشو کرد تو هم و گفت: واه واه چه پرو . خوب معلومه جای ماست. شما بفرمایید بیرون.

هندوانه صداشو کلفت کرد و گفت نفهمیدیم چی شد؟ شما چی فرمودید؟ شما چه خاصیتی دارید که اینجا جای شماست؟ ما میوه ها پر از خاصیتهای مفید هستیم. ما علاوه بر اینکه خیلی خوشمزه ایم برای سلامتی هم خیلی مفید هستیم. اما شما چی ؟ شما بچه ها رو مریض و ضعیف می کنید.

هنوز حرفهای هندوانه تموم نشده بود که جناب پفک ،بی اجازه پرید وسط و گفت: شما چه خاصیتی دارید که ما نداریم؟ تازه ما از شما خوشمزه تریم.

آقای انار با خونسردی و ادب گفت: ما هم خیلی خوشمزه ایم و هم خیلی مقوی. ما بچه ها رو در مقابل مریضی ها حفظ می کنیم. قدرت و زورشون رو زیاد می کنیم و اونها رو سالم و قوی بزرگ می کنیم.

یه شکلات مغزدار از اون عقب داد زد: ای بابا حوصلمون سر رفت هیچ چیزی مثل من شیرین نیست. بیایید یه گاز بزنید و امتحان کنید.

سیب قرمز در جواب شکلات داد زد و گفت: خجالت بکش عزیزم، می دونی تا حالا چقدر دندونای بچه ها رو با شیرینی خودت خراب کردی؟ به نظر من شما یه مجرمی و باید دستگیر بشی.

سرو صدا دوباره بالا گرفت . چیپس وقتی دید اوضاع داره خراب میشه با دستپاچگی بلند شد و گفت من الان ثابت می کنم که ما هله هوله ها هم، خوراکیهای مقوی و خوبی هستیم. اما قبل از اینکه حرفشو بزنه یه دفعه سرش گیج رفت و افتاد. بعدا معلوم شد آقا چیپسه، انقدر نمک و فلفلش زیاد بوده که حال خودش بد شده بوده. اونوقت می خواسته بگه من یه خوراکیه سالم هستم.

خلاصه بعد از این اتفاق، دیگه همه متوجه شدند حق با میوه ها بوده و هله هوله ها مقصر بودند. حالا دیگه هیچکدوم از مهمونا هله هوله ها رو دوست نداشتند. بیچاره ها آنقدر آبروشون رفت که خودشون با پای خودشون از مجلس بیرون رفتند .

اون شب همه مهمونا با میوه های خوشمزه و آبدار جشن گرفتند . هنوز هم عکسهای اون شب توی آلبوم ،یادگاری مونده.

شکلکــــ هـ ـاے آینـــ ـ ـــــازشکلکــــ هـ ـاے آینـــ ـ ـــــاز

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (0)