تفنگ :)))
سلام پسر مامان
الان تو لالای نازی قربونت برم
خوب باید بگم که من و شما دو شب تنهایی پیش هم خوابیدیم بابا جانت یه سفر کاری رفته بودن که دیشب اومدن با یه تفنگ از اون بزرگا که دوس داری
منتها طول عمر این تفنگ بیچاره همش 5 دقیقه بود خوب شما به همکاری امیر علی جان در یک عملیات جنگی تفنگ را منهدم کردین
و چیغ و داد و گریه شما به هوا بر خواست
دیگه هیچی دیگه بابای بیچاره قول داد دوباره واست بخره
خوب اتفاق شیرین یکیش اینه که میخوام سعی کنم از پوشک بگیرمت البته یکم دیر شده ولی من میتونمممممم
فعلن همین دیگههه عرضی نیستتت
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی