محمدپارسامحمدپارسا، تا این لحظه: 12 سال و 10 ماه و 19 روز سن داره
فاطمه درسافاطمه درسا، تا این لحظه: 9 سال و 9 ماه و 4 روز سن داره
مهدیارمهدیار، تا این لحظه: 6 سال و 3 ماه و 28 روز سن داره

پرفسور پارسا....

بدون عنوان

سلام پسر قشنگم  واااااای مامان خیلی وقته نیومدم وبتو آپ کنم ....پسر گلم دیگه خیلی بزرگ شدی هر روزم بیشتر شیرینکاری و شیرین زبونی واسمون میکنی دیگه خلاصه حسابی با همدیگه سرگرمیم شبا هم که بابا جان میان دیگه هیچی حسابی با بابا بازی میکنی از نی نی مونم واست بگم که حالش خوبه خداروشکر داره روز به روز بزرگتر میشه تا بیاد پیش شما با هم حسابی خوش بگذرونید   دیگه واست بگم که هنوزم که هنوزه پمپرز میشی البته خودت دیگه امادگیشو داری که بگیرمت ولی امان از این مامان تنبل ایشالا عید که شد با کمک بابا سعید مراسم پمپرز گیرون رو راه میندازیم یه چند تا عکس با مزه دیشب ازت انداختم د...
26 بهمن 1392

نی نی یهویی ما....

سلام عزیز دلم دیشب کلی مهمونی رفتیم اول رفتیم خونه بابا علی شام اونجا بودیم بعدش رفتیم خونه بابا حاجی از اونجام اومدیم خونه مادر دیگه کلی خوش گذروندیم شب یلدا رو خوب یه خبر شاد دارممممممممممممممممممم  اینجا نمیگممممممممم بیا ادامه مطلب  خوب  اهم اهم از همین تریبون اعلام میکنم که به زودی یعنی حدود هفت ماه دیگه خانواده سه نفره ما تبدیل به یک خانواده چهار نفره میشهههههههه و یک نی نی یهویی به جمع ما اضافه میشه و پارسای گلم صاحب یه خواهر کوچولو با داداش کوچولو میشه خوب این همون خبر شیرین بود... البته چون هنوز خیلی مطمین نبودیم...
1 دی 1392

بی مقدمه.....

گنجشک لالا، سنجاب لالا آمد دوباره مهتاب بالا لالا لالایی لالا لالایی لالا لالایی...لالا لالایی لالا لالایی لالا لالایی... گلدون خوابید مثل همیشه  قورباغه ساکت، خوابیده بیشه گلدون خوابید مثل همیشه  قورباغه ساکت، خوابیده بیشه لالا لالایی لالا لالایی لالا لالایی... لالا لالایی لا لالایی لا لا لالایی... جنگل لا لا برکه لا لا شب بر همه خوش، تا صبح فرداشب بر همه خوش، تا صبح فردا لالا لالایی لالا لالایی...             ...
14 آذر 1392

تفنگ :)))

    سلام پسر مامان الان تو لالای نازی قربونت برم  خوب باید بگم که من و شما دو شب تنهایی پیش هم خوابیدیم بابا جانت یه سفر کاری رفته بودن که دیشب اومدن با یه تفنگ از اون بزرگا که دوس داری منتها طول عمر این تفنگ بیچاره همش 5 دقیقه بود خوب شما به همکاری امیر علی جان در یک عملیات جنگی تفنگ را منهدم کردین  و چیغ و داد و گریه شما به هوا بر خواست  دیگه هیچی دیگه بابای بیچاره قول داد دوباره واست بخره خوب اتفاق شیرین یکیش اینه که میخوام سعی کنم از پوشک بگیرمت البته یکم دیر شده ولی من میتونمممممم فعلن همین دیگههه عرضی نیستتت  &nbs...
14 آذر 1392

پسر مریض مامان.......

سلام پسرکم پسر مامان مریض شده دو روزه سرما خورده و همش در حال غر زدن به سر میبره هنوز دکتر نبردمت خودم دارم تو خونه بهت دارو میدم  اصلا حوصله نداری  و دوست داری همش بخوابی اگه دیدم تا فردا بهتر نشدی میبرمت پیش افای دکترت زودی خوب شو پسر گلممممممم ...
14 آذر 1392

سالگرد عروسی من و بابایی.....

  سلام پسر خوشگلم... امروز هفتمین سالگرد ازدواج من وباباییه   بابا سعید امروز صبح حسابی مارو سورپرایز کرد صبح که از خواب بیدار شدیم یه کیک بزرگ دیدیم تو یخچال حالا شب میخوایم یه جشن کوچولوی سه نفره بگیریم اینم عکساش.....               ...
14 آذر 1392

صحبتی با فرزندم....

چند تا دوسم داري ؟ هميشه وقتي يکي ازم مي پرسيد چند تا دوسم داري يه عدد بزرگ ميگفتم... ولي وقتي تو ازم پرسيدي چند تا دوسم داري گفتم : يکي !!! ميدوني چرا ؟چون قوي ترين و بزرگترين عدديه که ميشناسم ... دقت کردي که قشنگترين و عزيز ترين چيزاي دنيا هميشه يکين ؟ ماه يکيه ... خورشيد يکيه ... زمين يکيه ... خدا يکيه ... مادر يکيه ... پدر يکيه ... تو هم يکي هستي ... وسعت عشق من به تو هم يکيه ... پس اينو بدون از الان و تا هميشه : يکي دوست دارم            ا ...
14 آذر 1392